انتخابات در نیویورک: پیروزی غرور بر تحقیر
این یادداشت را همزمان به چند نفر تقدیم میکنم: آقای خامنهای، مهدی پرپنچی، فهیمه خضرحیدری، مسیح علینژاد، صحرا کریمی و سایر کسانی که به غرور و زندگیخواهی انسان دیر ایمان میآورند. نتیجهی انتخابات شهرداری نیویورک شاید قابل پیشبینی نبود، به ویژه در آمریکایی که تا کنون دو بار ترامپ در آن به قدرت رسیده و از هماکنون – با اشاراتی که از استیو بنن میشنویم – زمزمههای تکیه زدن او بر اریکهی قدرت برای بار سوم شایع است. دموکراسی پدیدهای است شکننده و قوتاش دقیقاً در همین شکنندگی آن است. از دل آن هم ترامپ ممکن است بیرون بیاید هم رقیب ترامپ. این از آن درسهایی است که ایرانیان به ویژه به شدت به آن نیازمندند. این حاشیه را داشته باشید تا به خاطر بسپاریم که نفس انتخابات و رأیگیری به خودی خود کفایت نمیکند. اما همزمان باید همین مکانیزم را حفظ و احیا کرد چون جایگزینهای دیگر آن پیامدهایی هولناک دارند. به خیال من زهران ممدانی به دو دلیل خیلی ساده و سرراست شهردار نیویورک شد. غلبهی امید و زندگی بر استیصال و مرگ اولین دلیلاش این بود که انسان امید میخواهد و زندگی. آدمیزاد جانسخت است. در تلخترین و تیرهترین شرایط هم قد برمیافرازد و حتی اگر شده